روزی که خداوند از رادیو شکست خورد، شکستِ خود را به جامعه بشری اعلان کرد؟!

باید کاری کرد که پسر آسمان از آسمان به زمین بیاید و مثل ما زمینی شود و این مستلزم همگرایی ، همبستگی و اجماع است…

بمب هیروشیمای ژاپن

در تاریخ می خوانیم که بهانه ورود ایالات متحده به جنگ جهانی دوم حمله جنگنده های ژاپنی به پایگاه دریایی این کشور در پرل هاربر بوده است. در پی این واقعه به دستور رئیس جمهور وقت آمریکا در اقدامی تلافی جویانه دو شهر ژاپن، هیروشیما و ناگازاکی بمباران اتمی شد. در این حمله قریب یکصد هزار نفر دردم جان خود را از دست دادند و قریب همین تعداد ظرف چند سال بعد قربانی شدند. هیروهیتو ملقب به «پسر آسمان» امپراتور وقت ژاپن که تا آن زمان برای ژاپنی ها بمنزله خداوند در کالبدی زمینی بود یک شبه از اریکه آسمانی اش به زمین سقوط کرد، ژاپنی ها حیرت زده و ناباورانه صدای خداوند را از رادیو شنیدند که از آنها می خواست شکست را بپذیرند و به فکر فردا باشند!
حسب ظاهر مردم ژاپن و بطور خاص سکنه هیروشیما و ناگازاکی بودند که طعم تلخ و جگرسوز بمب اتمی را تجربه کردند اما واقعیت این است که کل جامعه انسانی تلخی آن را زیر زبان مزه مزه کردند. بعد از این فاجعه تاریخی؛ ده ها فیلم، صدها کتاب و هزاران هزار رساله و مقاله و مصاحبه و سخنرانی با هدف اجتناب از تکرار چنین تجاربی نوشته و ساخته شد. اما برخی قاطعانه معتقدند تکرار تاریخ اجتناب ناپذیر است. دور باطلی از اشتباهات که در آن برای جامعه انسانی فراری متصور نیست. ممکن است که جای مسببین فاجعه تغییر کند. محتمل است که اینبار ژاپن و آمریکا اصولاً نقشی در تکرار فاجعه نداشته باشند. اما این تغییرات در نفس تکرار فاجعه خللی وارد نمی کند. هیچکس نمی داند اینبار کدام ملت نقش قربانی را بازی خواهد کرد؟ بمباران کننده یعنی سازنده پسر کوچولو کدام کشور و کدامیک پذیرای پسر کوچولو خواهد بود؟! اصولاً باز هم بمب اتمی نقش آفرین خواهد بود یا محصول جنگی جدیدی رونمایی خواهد شد؟! اینبار کدام رهبر سیاسی نقش پسر آسمان و کدام رهبر سیاسی نقش ترومن را بعهده خواهد گرفت؟ کدام کشور غالب و پیروز و کدام ملت مغلوب و شکست خورده خواهد بود؟ آیا باید منتظر بمانیم که یک بار دیگر خداوند از رادیو نتیجه تصمیم گیری های غیرمسئولانه خود را به کل جامعه بشری تحمیل کند؟!
واقعیت این است که، پرداختن به چنین سوژه هایی اصولاً در حوصله یک پست فیس بوکی یا یک مقاله کوتاه نیست و اگر هم باشد من توان و کشش لازم را در خود نمی بینم. اما مطابق معمول از سوژه های تاریخی بهره می گیرم تا حرف خود را بزنم.
سی و هشت سال قبل آیت الله خمینی را روح خدا لقب دادیم، روح الله تنها هفت دهه بعد از تجربه تلخ ژاپنی ها نقشی مشابه پسر آسمان ژاپنی را برای ما ایرانی ها بعهده گرفت. ظرف چند هفته روح الله حکومتی بنیاد نهاد که مدعی بود مشروعیتش را از آسمان اخذ نموده و خود وی نماینده انحصاری آسمان بر روی زمین است. بازسازی دوباره امپراتوری آسمانی ژاپن، با این تفاوت که لقب امپراتور به لقب ولی امر تغییر کرد. روح خدا در قدم اول بذر #دشمن_پنداری و #دشمن_هراسی را در خاک ایران پخش کرد، پسر آسمان که اینبار بر روی خاک ایران فرود آمده بود، آمریکا را با لقب شیطان بزرگ و اسرائیل را پسر حرام زاده شیطان بزرگ با استعمار کهنه انگلیس و این خانواده و نزدیکان سببی و نسبی اشان را دشمنان آشتی ناپذیر و قسم خورده حکومت آسمان نامید. همزمان با این بذرافشانی شوم، دیوانه افسار بریده ای صدام حسین نام تحت توهم امکان کشورگشایی به خاک تحت سلطه روح خدا حمله کرد و اینگونه فرصتی مهیا شد تا بذر دشمن هراسی آبیاری شود. روح خدا فتوای جهاد اکبر صادر نمود و سربازان حکومت الله راهی نبرد شدند. ۸ سال بعد جنگ میان الله و اهریمن بدون هیچ نتیجه ای عملاً با شکستی دوجانبه و مفتضحانه پایان یافت. تنها چند ماه بعد، زهر درون جام کار خود را کرد و روح خدا به آسمان احضار شد و پسر آسمان دوم به جای او نشست. در طول قریب سه دهه از جلوس پسر آسمان دوم بر اریکه قدرت تمامی انرژی و سرمایه معنوی و مادی سرزمین تحت قیمومیت نماینده خداوند صرف جنگ با شیطان بزرگ و فرزند حرامزاده اش گردیده، جنگ فراگیر و فرسایشی اطلاعاتی، امنیتی، نرم و بعضاً سخت درون مرزی و فرا سرزمینی. در این میان بسیاری از کشورهای ضعیف و کوچک منطقه هم با بذر شوم دشمن پنداری و دشمن هراسی آلوده و درگیر این جنگ شدند. جنگی که پسر آسمان دوم صراحتاً اعلام می کند هرگز به صلح نمی انجامد چرا که مشکل شیطان بزرگ با نفس قیمومیت او بر کشور و حکومت آسمان است.
در گذشته و در دوران پسر آسمان از نوع ژاپنی اش بسیاری از اهل دربار، مشاورین و فرماندهان نظامی، این شبه خدای ژاپنی را از گرفتن تصمیمات عجولانه فردمحور و صدور فرامین شخصی غیرمسئولانه همچون صدور دستور حمله به پرل هاربر منع می کردند و نارضایتی خود را از روند دشمن بازی و دشمن سازی به عناوین مختلف بروز می دادند. این گروه معتقد به لزوم بهره گیری از دیپلماسی در سیاست خارجی و مذاکره بودند. می گفتند می شود از شکست و فاجعه پیشگیری کرد. مدعی بودند می شود زیر سایه عقلانیت و اعتدال بجای باران اسیدی باران صلح بر سر مردم ببارد. اما پسر آسمان نه گوشش می شنید و نه چشمش می دید، کور و کر بود. مرغ پسر آسمان یک پا داشت و ورد زبانش «جنگ جنگ تا پیروزی» بود و نتیجه این لجاجت کودکانه فاجعه ای که در پاراگراف اول به آن اشاره شد.
وقتی از تکرار تاریخ صحبت می کنیم برخی به اشتباه اینگونه می پندارند که لزوماً قرار است فردا آمریکا یا اسرائیل بمب اتمی بر روی دو شهر ایران بیندازند، و یا به عکس ایران با آنها چنین کند. هر چند فرض بعیدی هم نیست اما بنظرم در قرن حاضر اصولاً دیگر نیازی به استفاده از بمب اتم برای نابودی یک کشور یا منطقه نیست. بواقع کدام بمب اتم می توانست اینگونه منافع ملی کشور ما و منطقه را به خطر بیندازد؟ کدام بمب اتم قادر بود این تعداد تلفات انسانی به کشورمان و دیگر کشورهای منطقه وارد کند؟ کدام بمب اتمی قادر بود یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان و کهن ترین تمدن های بشری را اینچنین از نظر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، تجاری و فرهنگی دچار فلج و زمین گیر کند؟
به باور من تاوانی که ملت ژاپن بعنوان نتیجه دشمن بازی، دشمن سازی و دشمن هراسی پسر آسمان (هیروهیتو) و درباریان و نظامیانش بعد از بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی پرداخت کردند بمراتب کمتر از خسارات مادی، آسیب های اجتماعی فرهنگی و تلفات جانی است که ما ایرانی ها بعنوان نتیجه منطقی چهار دهه دشمن بازی و دشمن سازی پسر آسمان از نوع ایرانی اش و هوادارن و اطرافیان و امرای نظامی اش متحمل شده ایم. چهل سال دشمنی و کینه ورزی، چهار دهه پاشیدن بذر دشمنی و کینه توزی با کشورهای شاخص در جامعه جهانی و بتبع آن چهل سال زیر سایه نحس بمباران همه جانبه جهانی. ایکاش ماجرا به خسارات مالی و عقب ماندگی اقتصادی یا حتی تلفات انسانی ختم می شد. اما با نهایت تاسف اینگونه نیست. چیزی را از دست می دهیم که دیگر هرگز نمی توانیم بازگردانیم و آن هویت ملی، اعتبار جهانی و در نهایت اقتدار ملی است.
آیت الله خامنه ای بعنوان ولی امر، رهبر نظام سیاسی و خلاصه «پسر آسمان در ایران امروز» نیز ادعا می کند دغدغه اقتدار ملی دارد (همانطور که هیروهیتو هم تا آخرین روز عمر ادعا می کرد همواره بزرگترین دغدغه زندگی اش حفظ اقتدار ملی کشورش بوده) اما خودمداری و خودخداپنداری آیت الله که به تصمیم گیری های اشتباه و فرامین غیر مسئولانه منجر می شود چیز دیگری می گوید. تحت شرایط موجود اگر اقدام عاجلی که منجر به تغییر رویکرد پسر آسمان شود صورت نگیرد احتمال بروز فجایع انسانی بسیار بزرگ تر از هیروشیما و ناگازاکی دور از ذهن که نیست هیچ، قریب الوقوع است.
باید کاری کرد که پسر آسمان از آسمان به زمین بیاید و مثل ما زمینی شود و این مستلزم همگرایی، همبستگی و اجماع است…

مهرداد امیر رحیمی
ژوئن ۲۰۱۷ میلادی

Share

دیدگاه شما

دیدگاه

کامنت‌ها بسته هستند.